phone
شماره تماس :

03154759316

mail
پست الکترونیک :

shadlincarpetco@gmail.com

اخبار فروشگاه

به مناسبت سالگرد درگذشت پدرنساجی ایران : کسی که ارباب واقعی بود

هشتم آبان ماه رسید و سالگرد کوچ مرحوم تفضلی از دنیا. حال و هوای شهر پاییزی است، اما برای تمام کسانی که او را میشناسند، بعد از 31 سال، هنوز هم نام او سبز است، حتی در دل این زرد و نارنجیهای پاییزی.

همه به نیکی از او یاد میکنند؛ حالا یا خودشان در زمان حیات اش بودهاند، یا در کلام بزرگترها ذکر خیرش را شنیدهاند؛ حسن تفضلی را میگویم؛ «پدر نساجی ایران»، معروف به ارباب تفضلی یا حاجی ارباب.

زمانی که نام مرحوم «ارباب تفضلی» برده میشود، همه از اراده و پشتکارش برای پایدار نگهداشتن صنعت نساجی و ایجاد اشتغال میگویند و با حسرت و افسوس از رفتنش یاد میکنند.

مرحوم حسن تفضلی، نخستین کارخانه ریسندگی را در آذر 1313 در کاشان بنیاد گذاشت و در سالهای بعد کارخانههای شماره 2 و شماره 3 را در همین شهر راهاندازی کرد.

او از فعالان اقتصادی ایران بود که طی بیش از شش دهه فقط در حوزه صنعت نساجی فعالیت داشت و نیروی خود را در حوزههای متعدد پراکنده نکرد و به همین دلیل در عرصه فعالیت صنعتی رویکرد تخصص گرا داشت.

اما در کنار توجه به تولید داخلی و اشتغالزایی، از فضایل بارز و قابلتحسینی که بیشتر مردم از ایشان به خاطر دارند، خوشرویی، برخورد فوقالعاده پسندیده و برطرف کردن مشکلات کارگری بود که مرحوم «ارباب تفضلی» داشت.

بنا به گفته اطرافیان، تفضلی صبحها قبل از کارمندانش به دفتر میآمد و عصرها تا دیروقت در دفتر کارش حضور داشت و حتی در 92 سالگی باوجود کهولت سن کار را رها نکرده و شعارش این بوده: «95 درصد صنعت، کار است و 5 درصد سرمایه. کار از هر سرمایهای ارزشمندتر و ارزشهای انسانی به کار بسته است.»

تفضلی در بسیاری از کارهای خیریه و نیکوکارانه مشارکت داشت؛ کمک به ساخت باشگاه ورزشی کارگران کاشان، ساخت مرکز رادیولوژی و بخش سیسییو در بیمارستان شهید بهشتی کاشان، مرمت آرامگاه محتشم کاشانی و چاپ اشعار وی، کمک به تأسیس دانشگاه علوم پزشکی کاشان، دانشکده نساجی دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) و کمک به مساجد و هیئتهای مذهبی.

یکی از اهالی کاشان در وصف ارباب میگوید: بنده اولین بار که نام ارباب تفضلی را شنیدم، حدود ده سال داشتم. آن زمان یکی از همسایههای ما که کارگر کارخانه ریسندگی بود و تعداد فرزندان زیادی داشت، عمل جراحی قلب انجام داده بود. ازآنجاکه اوضاع مالی خوبی هم نداشت، فشار زیادی متحمل میشد. یک روز شنیدم که گفتند ارباب تفضلی رئیس کارخانه برای عیادت به منزل او آمده است. پس از رفتن ارباب، متوجه میشوند که مبلغ زیادی پول (آنچه به خاطرم میآید حدود 20 هزار تومان) زیر متکای کارگر بیمار گذاشته و رفته است.

زیبا تفضلی، دختر ایشان، درباره پدر میگوید: تمام همت پدر این بود که با مدد الهی در خدمت مردم باشد و تمام فکرش آن بود که از طریق آموزش کارایی و تلاش، مردم را بهسوی اندیشه برتر، خلاقیت نوین و صنعتگری جدید سوق دهد و زندگی بهتری در سایه امید، آگاهی و سازندگی برایشان میسر سازد. پدرم، با خریدوفروش پارچههای کرباسی و متقال کارش را شروع کرد و پس از مدتی به قالیبافی با ایجاد کارگاههایی با قالیهای نفیس که هماکنون هرکدام گنجینهای از هنر دست ایرانی و این مرزوبوم و زینتبخش موزهها و نمایشگاههای هنری جهان است، روی آورد.

تا ارباب بود، کارگران با جانودل کار میکردند و کسی شرمنده زن و بچهاش نبود. پارچه تولید کارخانه با بهترین کیفیت تولید میشد و بازاریان برای خرید آن رقابت میکردند. همهچیز هماهنگ و منظم بود. وقتی رفت، بهتدریج همهچیز تغییر کرد و صلابت و مدیریت خردمندانه، برای نگهداری از آن مجموعه و استمرار تولید دیده نشد.

* * *

شرح زندگینامه و یاد کردن از افراد کارآفرین در هر عرصه، بهویژه در صنعت فرش، تنها برای خواندن و افسوس خوردن در هجرانشان نیست؛ بازخوانی زندگی و رفتار بزرگانی چون حسن تفضلی، میتواند بهعنوان نمونه و سرمشقی، الگوی راه تمامی مدیران در مجموعههای مختلف باشد. توجه به تولید داخل، دقت به وضعیت اطرافیان و در حد توان رفع مشکلاتشان، همدلی کردن با کارگرانی که چون خون در رگهای صنعت فرش جاریاند، و درمجموع فعالیتها و رفتارهای مشفقانه و خیری که نام نیک از ما بگذارد میتواند ادامه یابد و در گوشه گوشۀ ایران، ارباب تفضلیها تکثیر شوند.

امید است مادامیکه دانشمندان، فرهیختگان و کارآفرینان کشورمان زندهاند، قدرشان را بدانیم و از این سرمایههای معنوی استفاده کنیم.

روح تمام این عزیزان، بهویژه مرحوم حسن تفضلی شاد و نام و یادشان گرامی باد.

: 2354 - : 1397/8/9 - : 3110
1397/8/9